جدول جو
جدول جو

معنی چال شدن - جستجوی لغت در جدول جو

چال شدن
(اِ حِ دَ)
چاله شدن. گود شدن، دفن شدن. مدفون شدن. در زیر خاک گذاشته شدن کسی یا چیزی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ جُ مَکَ دَ)
پاره شدن. شکافته شدن. دریده شدن:
یکی از کید شد پرخون دوم شد چاک از تهمت
سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر.
رودکی.
چو ویسه چنان دید غمناک شد
دلش گفتی از غم بدو چاک شد.
فردوسی.
یکی تیغ زد شاه بر گردنش
همه چاک شد جوشن اندر تنش.
فردوسی.
ز خشکی دهان هوا کاک شد
دل خاک از تشنگی چاک شد.
فردوسی.
گر بماندیم زنده بردوزیم
جامه ای کز فراق چاک شده
ور بمردیم عذر ما بپذیر
ای بسا آرزو که خاک شده.
سعدی.
خرقه پوشان صوامع را دوتایی چاک شد
چون من اندر کوی وحدت لاف یکتایی زدم.
سعدی.
هزار جامۀ جان چاک می شود آن دم
که برزنی به میان چاکهای دامان را؟
(از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اُ گُ سِ / سَدَ)
بطبع رسیدن. بچاپ رسیدن. طبع شدن
لغت نامه دهخدا
(اَ پَ رُ تَ)
فربه گشتن. فربی شدن. تنومند شدن.
- امثال:
سگ که چاق شد قورمه اش نمیکنند، یا سگ که چاق شد گوشتش را نباید خورد، مثلی عامیانه است در مورد سفله ای که خداوند هستی شود و نااهلی یا نالایقی که بمقام و منزلتی رسد.
، شفا یافتن. تندرست شدن. سالم شدن.
- چاق شدن کمانچه، خشک شدن و کوک شدن آن است به مجاز:
کمانش چو ماه نو از آب و تاب
شده چاق بر آتش آفتاب.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زایل شدن
تصویر زایل شدن
برطرف شدن، دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رام شدن
تصویر رام شدن
مطیع و فرمانبردار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
بار گردیدن بصورت بار در آمدن، یا بار بگردن کسی بار گردن کسی شدن، سربار کسی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باب شدن
تصویر باب شدن
رایج شدن رواج یافتن مدشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
گشاده شدن (درو مانند آن) گشود شدن مفتوح گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باطل شدن
تصویر باطل شدن
فاسد شدن، تباه گشتن، هیچ شدن، ناچیز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالغ شدن
تصویر بالغ شدن
خود را شناختن، بحد بلوغ رسیدن پسر یا دختر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالی شدن
تصویر حالی شدن
تلقین کردن، فهمانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
فربه شدن، گوشتالو شدن
متضاد: لاغر شدن، پروار شدن، پرواری شدن
متضاد: لاغر شدن، بهبود یافتن، به شدن، معالجه شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
الحصول على الدّهون
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
Plump
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
grossir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
อ้วนขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
полнеть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
zunehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
повніти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
tyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
engordar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
ingrassare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
dikker worden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
engordar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
gemuk
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
موٹا ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
মোটা হওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
kunenepa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
şişmanlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
太る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
להשמין
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
मोटा होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چاق شدن
تصویر چاق شدن
살찌다
دیکشنری فارسی به کره ای